روانشناسی

صنعتی و سازمانی

روانشناسی

صنعتی و سازمانی

روانشناس ها،آدم های شریف

همیشه هر وقت حرفی از روانشناسی می شد یا می خواستن از یه روانشناس حرف بزنن سریعا این جمله تو دهن همه می چرخید که: "روانشناس ها خودشون یه پا روانی ان" یا "روانشناس ها خودشون یه تختشون کمه" تا اینکه یه روز...

آره یه روز از اون روزهای طبق معمول گرم وداغ که با بچه ها به سوی خوابگاه کشون کشون می رفتیم واز شدت گرما در حال آب شدن بودیم به پیشنهاد یکی از بچه ها شروع کردیم به استفاده از تلقین مثبت – روانشناس بودن واسه همین موقع ها خوبه دیگه- جملات مثبت و تلقین ها خنده دار بود که گفته می شد:

-         چه هوای سردی،دارم یخ می زنم

-         چه برفی میاد از شدت سرما نمی تونم راه برم

-         وای برف تا زانوهام اومده بیا برف بازی کنیم...

تو حال خودمون بودی(یعنی داشتیم می لرزیدیم) که رسیدیم به بلوک مون ،سرم رو که بالا کردم چشم بود که با تعجب زل زده بود به ما ، نگو صدامون خوابگاه رو برداشته بود اون هم با چه سخن های آشنا وباورکردنی ای!

خوب هر کس دیگه ای هم بود با اون هوای گرم به عقل ما شک می کرد، واحتمالا پیش خودشون حدث زده بودن که روانشناسی می خونیم.

اینجا بود که یکی از دوستان جمله تاریخی خودش رو گفت:"اینکه می گن روانشناس ها خودشون یه تخته اشون کمه واسه اینه که اون ها یه چیزهایی رو می دونن که دیگران نمی دونن ویه کارهایی رو انجام می دن که باعث تعجب دیگران می شه (به خاطر همون قضیه ندونستن)واسه همین فکر می کنن روانشناس ها خودشون مشکل روانی دارن."

ما که کلی با این نظریه حال کردیم خوب بلاخره روانشناسی گفتن ، دانا و با فهمی گفتن...

خلاصه‌ بیشتر دونستن هم گاهی باعث دردسر می شه دیگه...

حالا متوجه شدین روانشناس ها چه آدم های شریفی هستن؟!!

نظرات 1 + ارسال نظر
محمد سه‌شنبه 29 مرداد 1387 ساعت 02:01 ق.ظ

می شه بهم ژی ام بدید یا ایدی تو نو بدید منتظرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد