روانشناسی و سیاست - حرف های ناگفته

شاید مطلبی که تو این پست و چند پست بعدی می نویسم به نظر بی ربط با روانشناسی و روانشناسی صنعتی بیاد ولی مسلما کسایی که اهل فکر و دقت باشند ربط اون رو با روانشناسی اجتماعی خواهند فهمید.

من همیشه از این رشته خوشم میومده ولی متاسفانه هنوز چنین رشته ای در وزارت علوم کشورمان تعریف نشده است.

شاید(نه حتما) خیلی از بچه های عزیز روانشناسی کتاب های مربوط به روانشناسی اجتماعی رو خوندن( کتابهای قشنگی مثل ارونسون و یا یوسف کریمی). شاید خیلی هاشون هم مثل مصداق های این علم زیبا رو دور و برشون دیده باشن.

چیزی که امروزه خیلی به چشم اومده استفاده سیاستمدارانه از روانشناسی در سیاست است به طوریکه خیلی از کشور های مزدور رو به چشم دایه دلسوزتر از مادر به جهانیان نشون میده که حمله به عراق و افغانستان رو وظیفه خودشون بدونن و بعد برای سرپوش گذاشتن روی کارهاشون (و با وجود موندن یک سوم نیرو های نظامیشون به بهونه کمک به نظام امنیتی عراق) اعلام کنند که مسئولیت ما در عراق به پایان رسیده و ما باید به مسائل اقتصادی کشور خودمون برسیم. که بعد همه جهانیان بگن : چقدر این کشورها مهربونن، وای که چقدر به فکر کشورهای جهان سوم هستن

البته همیشه آدم های آگاه با فکر هستن(که تعدادشون هم بخصوص در کشور ما کم نیست) که بدونن این یکی از روش های جنگ نرم هست که قدرت استعمار رو به چشم جهانیان، به قول خودمون مهربون نشون بده. و این هم کار رسانه است. ساختن شبکه های ماهواره ای مثلfarsi 1  که با نشون دادن فیلم و استفاده از ضمیر ناخودآگاه (بچه های روانشناس میدونن که ضمیر ناخودآگاه چه نقشی رو در تغییر نگرش ایفا می کنه) چطور نگرش مردم رو نسبت به زندگی و دنیای پیرامونشون عوض میکنه و همچنین شبکه ای مثل BBC Persian که با نشون دادن موضعی بیطرف (مثلا)، با سانسورهای خبری چه دیدی رو در مردم ایران، افغانستان و پاکستان ایجاد می کنه و چندین شبکه و کانال ماهواره ای و رادیویی که همگی هدفی جز جهانی سازی و اون نظریه دهکده جهانی و کدخدایی آمریکا، ندارن

مطمئنا همه میدونیم تمام این بازی ها و این جنگ های دلسوزانه راهی هست برای رسیدن به ایران. به ایرانی که خیلی از بچه هاش دل به همین مهربونی های پوچ آمریکا خوش کردن و میخوان ایرانشون رو دستی دستی تقدیمش کنن به کشوری که جز به منافع خودش به هیچ چیز دیگه فکر نمی کنه. و اونا درست دست گذاشتن رو نقطه حساس بچه های ایران و ملت ایران یعنی: دولت. جایی که خیلی ها تمام ناراحتی ها ومشکلاتشون رو به اون نسبت می دن و قدرت های استعمار هم چه خوب روانشناسی ایرانی ها رو یاد گرفتن و احساساتشون رو به بازی می گیرن و ندا آقا سلطانی ها و هزاران جوون دیگه رو قربونی خواسته های خودشون می کنن و حتی از جوون ها و مردم خودش هم نمی گذرن و اون تئاتر 11 سپتامبر رو میسازهن و باهاش هم به عراق حمله میکنه و هم به افغانستان . که مثلا مدافع حقوق بشر هستن و ضد تروریست. اون وقت کسی هست بپرسه حقوق اون همه مرد و زن و بچه بیگناهی که تو عراق و افغانستان کشته شدن چی میشه؟ اونا بشر نیستن؟

حرف واسه گفتن زیاده. این که چطور روانشناسانه به احساسات و افکار مردم حمله می کنن. اینکه چطور درس رسانه رو خوب بلدن و فیلم هایی مثل 2012 و راز داوینچی و حتی هری پاتر رو به خورد مردم میدن که به اهدافی که قرن ها پیش تو ذهنشون بهش فکر میکن برسن. برسن به جایی که آمریکا رو بکنن حاکم اول جهان و صهیونیسم به صهیون(همون سرزمین موعودشون که خاورمیانه الان هست) برسه

دلم میخواد با این پست ها و اطلاعات جوون های ایرانی به حداقل نقشه های شوم این دو قدرت استعماری آگاه بشن که بدونن اونها نه به فکر من هستن نه شما و نه آزادی که باهاش دارن احساساتمون رو به بازی میگیرن.